سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
Instagram
 
 
نویسنده : محسن اقبالی
تاریخ : چهارشنبه 89/3/12
نظر
گاهی مواقع دلایلی پیش می آید که زن ها ومردها از اینکه زن یا مرد آفریده شده اند و جنس مخالف نیستند بسیار خوشحال شده وبه خود افتخار می کنند.
 
** به مرد بودن خود افتخار کنید
01- همیشه از نام خانوادگی شما استفاده می‌شود.
02- مدت زمان مکالمه‌ی تلفنی شما حداکثر30 ثانیه است.
03- برای یک مسافرت یک هفته ای تنها یک ساک کوچک دستی نیاز دارید.
04- در تمام شیشه های مربا و ترشی را خودتان باز می‌کنید.
05- دوستان شما توجهی به کاهش یا افزایش وزن شما ندارند.
06- جنسیت شما در موقع مصاحبه‌ی استخدام مطرح نیست.
07- لازم نیست کیفی پر از لوازم بی استفاده را همه جا به دنبالتان بکشید.
08- ظرف مدت 10دقیقه می‌توانید حمام کنید و برای رفتن به مهمانی آماده شوید.
09- همکارانتان نمی‌توانند اشک شما را در بیاورند.
10- اگر در 34 سالگی هنوز مجردید، احدی به شما ایراد نمی‌گیرد.
11- رنگ اجزاء صورت شما در هر صورت طبیعی است.
12- با یک دسته گل می‌توانید بسیاری از مشکلات احتمالی را حل کنید.
13- وقتی مهمان به خانه‌ی شما می‌آید لازم نیست اتاق را مرتب کنید.
14- بدون هدیه می‌توانید به دیدن تمام اقوام و دوستانتان بروید.
15- می‌توانید آرزوی هر پست ومقامی را داشته باشید.
16- حداقل بیست راه برای بازکردن در هر بطری نوشابه‌ی داخلی یا خارجی بلد هستید.
17- ضرورتی ندارد روز تولد دوستانتان را به خاطر داشته باشید.
18- بالاخره روزی یک پیرمرد موفق خواهید شد... و اگر خوب فکر کنید می بینید که صدها دلیل محکم دیگر وجود دارد که شما به مرد بودن خود افتخار کنید
** به زن بودن خود افتخار کنید:
01-  نام هر گل و زیبایی در طبیعت است را روی شما می‌گذارند.
02- هنگامی که رنگ پریده یا بیمار هستید با کمی وسایل آرایش می‌توانید خود را زیباتر کنید و هیچ کس هم از شما ایرادنمی‌گیرد( کاری که بسیاری از آقایان مد روز یواشکی انجام می‌دهند).
03- تمام شاعران ایران زمین در وصف گل روی شما هزاران شعر گفته و خط و خال و چشم و ابروی شما را ستوده اند.
04- مجبور نیستید سر کار بروید و پول یک ماه کار و تلاشتان را برنج و گوشت و نخود و لوبیا بخرید.
05- به راحتی و با اعتماد به نفس هر وقت که لازم بود گریه می کنید و غم و غصه هایتان را در دل جمع نمی کنید تا سکته کنید.
06- عمرتان بسیار طولانی است.
07- آنقدر حرف برای گفتن دارید که هرگز کم نمی‌آورید.
08- همیشه یک عالمه دوست و رفیق ناب دارید و کمتر گرفتار رفیق ناباب می شوید.
09- هرگز در حمام خود را گربه شور نمی کنید.
10- بزرگ شده اید و کمتر برای طرفداری از تیم قرمز و آبی یا این حزب و آن حزب جلز و ولز کرده و کرکری می خوانید.
11- ریش و سبیل ندارید که موقع آب خوردن قبل از خودتان سبیلتان آب بنوشد.
12- عشق و هنر ابداع شماست.
13- همیشه جوان تر از سنتان هستید و هیچ کس نمی داند شما چند ساله اید.
14- از سن 9سالگی به بلوغ عقلی و جسمی می‌رسید و حالاحالاها باید بدوند تا به پای شما برسند!.
15- بهشت زیر پای شماست.
16- اگر موهایتان مرتب نبود یا وقت برای مرتب کردنشان نداشتید، با سرکردن یک روسری قضیه حل است.
17- همیشه در کیفتان آینه دارید و موقعی که در سلف سرویس دانشگاه قورمه سبزی می‌خورید یک دانه لوبیا لابه لای سبیلتان جا خوش نمی کند.
18- همیشه تمیز ونظیف و خوشبو هستید … و اگر خوب فکر کنید می بینید که صدها دلیل محکم دیگر وجود دارد که شما به زن بودن خود افتخار کنید

نویسنده : محسن اقبالی
تاریخ : شنبه 88/9/28
نظر

نام : کمال

کلاس : دبستان
موزو انشا : عزدواج!

هر وقت من یک کار خوب می کنم مامانم به من می گوید بزرگ که شدی برایت یک زن خوب می گیرم.
تا به حال من پنج تا کار خوب کرده ام و مامانم قول پنج تایش را به من داده است.
حتمن ناسرادین شاه خیلی کارهای خوب می کرده که مامانش به اندازه استادیوم آزادی برایش زن گرفته بود. ولی من مؤتقدم که اصولن انسان باید زن بگیرد تا آدم بشود ، چون بابایمان همیشه می گوید مشکلات انسان را آدم می کند.
در عزدواج تواهم خیلی مهم است یعنی دو طرف باید به هم بخورند. مثلن من و ساناز دختر خاله مان خیلی به هم می خوریم.
از لهاز فکری هم دو طرف باید به هم بخورند، ساناز چون سه سالش است هنوز فکر ندارد که به من بخورد ولی مامانم می گوید این ساناز از تو بیشتر هالیش می شود.
در عزدواج سن و سال اصلن مهم نیست چه بسیار آدم های بزرگی بوده اند که کارشان به  تلاغ کشیده شده و چه بسیار آدم های کوچکی که نکشیده شده. مهم اشق است !
اگر اشق باشد دیگر کسی از شوهرش سکه نمی خواهد و دایی مختار هم از زندان در می آید  من تا حالا کلی سکه جم کرده ام و می خواهم همان اول قلکم را بشکنم و همه اش را به ساناز بدهم تا بعدن به زندان نروم.
مهریه و شیر بلال هیچ کس را خوشبخت نمی کند. همین خرج های ازافی باعث می شود که زندگی سخت بشود و سر خرج عروسی داییمختار با پدر خانومش حرفش بشود دایی مختار می گفت پدر خانومش چتر باز بود.. خوب شاید حقوق چتر بازی خیلی کم بوده که نتوانسته خرج عروسی را بدهد. البته من و ساناز تفافق کرده ایم که بجای شام عروسی چیپس و خلالی نمکی بدهیم. هم ارزان تر است ، هم خوشمزه تراست تازه وقتی می خوری خش خش هم می کند!
اگر آدم زن خانه دار بگیرد خیلی بهتر است و گرنه آدم مجبور می شود خودش خانه بگیرد. زن دایی مختار هم خانه دار نبود و دایی مختار مجبور شد یک زیر زمینی بگیرد. میگفت چون رهم و اجاره بالاست آنها رفته اند پایین! اما خانوم دایی مختار هم می خواست برود بالا! حتمن از زیر زمینی می ترسید. ساناز هم از زیر زمینی می ترسد برای همین هم برایش توی باغچه یک خانه درختی درست کردم. اما ساناز از آن بالا افتاد و دستش شکست.. از آن موقه خاله با من قهر است.
قهر بهتر از دعواست. آدم وقتی قهر می کند بعد آشتی می کند ولی اگر دعوا کند بعد کتک کاری می کند بعد خانومش می رود دادگاه شکایت می کند بعد می آیند دایی مختار را می برند زندان!
البته زندان آدم را مرد می کند.عزدواج هم آدم را مرد می کند، اما آدم با عزدواج مرد بشود خیلی بهتر است!
این بود انشای من


 
 
من در 17 مرداد 64 در شهر تفت یزد به دنیا آمده ام. از خانواده مذهبی و سنتی یزد و همواره به عکاسی علاقه زیادی دارم. طراحی گرافیک نیز کار می کنم. دارای مدرک تحصیلی کارشناسی ارشد مهندسی کامپیوتر نرم افزار می باشم. پیاده روی و کوهنوردی خیلی دوست دارم.