شب که میشود حوصلهها مانند سایه ماه کوتاه است و کمرنگ. داستانک، قلقلکی کوتاه برای فکر و روحمان است تا در ساعات پایانی شب، لحظات کوتاه امروز را با خواندن جملاتی کوتاه بهتر و بیشتر قدر بدانیم.
عارفی به اتفاق همراهان از خرابه ای می گذشت. از قضا در خرابه چند سگ در کنار هم خوابیده و سر در کنار هم نهاده بودند. یکی از همراهان گفت: این سگان چه اتحادی دارند و چه خوش در کنار هم خفته اند. عارف گفت: اگر اتحاد و دوستی آنان را می خواهی بدانی تکه ای گوشت در پیش آنان بینداز آن گاه خواهی دانست که چگونه به همدیگر خواهند پرید. اهل دنیا نیز همین گونه اند تا وقتی که مالی در میان نیست با هم یارند اما چون پای مال دنیا به میان آید، چون سگان به هم می پرند؛ پس اتفاق اهل نفاق رونقی ندارد.
مناقب العارفین