سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
Instagram
 
 
نویسنده : محسن اقبالی
تاریخ : جمعه 93/12/1
نظر

چه زمانی به بالا نگاه می کنیم؟

روزی مهندس ساختمانی، از طبقه *ششم* میخواهد که با یکی از کارگراش حرف بزند .

خیلی او را صدا میزند اما به خاطر شلوغی و سرو صدا، کارگر متوجه نمیشود.

به ناچار مهندس، *یک اسکناس 1000 تومانی به پایین می‌اندازد تا بلکه کارگر بالا رو نگاه کند.

کارگر پول را برمی‌دارد و تو جیبش می‌گذارد و بدون اینکه بالا را نگاه کند مشغول کارش می‌شود.

*بار دوم* مهندس50 هزارتومان میفرستد پایین و دوباره کارگر بدون اینکه بالا را نگاه کند باز پول را در جیبش می‌گذارد.

*بار سوم* مهندس سنگ کوچکی را می‌اندازد پایین و سنگ به سر کارگر برخورد می‌کند.

در این لحظه کارگر سرش را بلند می‌کند و بالا را نگاه می‌کند و مهندس کارش را به او می‌گوید...

این داستان همان داستان زندگی انسان است، 


خدای مهربان همیشه نعمت ها را برای ما می‌فرستد اما ما سپاسگزار نیستیم.


اما وقتی که سنگ کوچکی بر سرمان می‌افتد که در واقع همان مشکلات کوچک زندگیاند، به خداوند روی می آوریم.

 

بنابراین هر زمان از پروردگارمان نعمتی به ما رسید لازم است که سپاسگزار باشیم قبل از اینکه سنگی بر سرمان بیفتد.

 

برگرفته از وبلاگ فرشته مهر


 
 
من در 17 مرداد 64 در شهر تفت یزد به دنیا آمده ام. از خانواده مذهبی و سنتی یزد و همواره به عکاسی علاقه زیادی دارم. طراحی گرافیک نیز کار می کنم. دارای مدرک تحصیلی کارشناسی ارشد مهندسی کامپیوتر نرم افزار می باشم. پیاده روی و کوهنوردی خیلی دوست دارم.