سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
Instagram
 
 
نویسنده : محسن اقبالی
تاریخ : جمعه 93/6/21
نظر

 

 مشکل ما در فهم زندگی ست...
لذت بردن را یادمان ندادند!
همیشه در انتظار به پایان رسیدن روز هایی هستیم که بهترین روزهای زندگیمان را تشکیل می دهند... مدرسه...دانشگاه...کار...
حتی در سفر همواره به مقصد می اندیشیم , بدون لذت از مسیر!!
غافل از اینکه زندگی همان لحظاتی بود که می خواستیم بگذرند...
انگار حتما باید آسمان به زمین بیاید یا باید اتفاق خاصی بیفتد یا معجزه ای رخ دهد تا از زندگی لذت ببریم!!!
گاهی آنقدر در روزمرگی غرق می شویم که فراموشمان می شود ساده ترین داشته های ما شاید آرزوی فرد دیگری باشد...
عده ای از امر و نهی پدر کلافه می شوند و بعضی در آرزوی شنیدن صدای پدر...
عده ای از باب میل نبودن غذا به جان مادر غر می زنند و بعضی در حسرت صدا کردن نامش و شنیدن جواب...
همیشه شاکی هستیم انگار!
از گرما می نالیم
از سرما فرار می کنیم
در جمع از شلوغی کلافه می شویم
در خلوت از تنهایی بغض می کنیم
تمام هفته منتظر رسیدن روز تعطیل هستیم
آخر هفته هم بی حوصلگی مان را گردن غروب جمعه می اندازیم!!

هی فــــلانی...
زنــــــدگی شاید همین باشد!


 
 
من در 17 مرداد 64 در شهر تفت یزد به دنیا آمده ام. از خانواده مذهبی و سنتی یزد و همواره به عکاسی علاقه زیادی دارم. طراحی گرافیک نیز کار می کنم. دارای مدرک تحصیلی کارشناسی ارشد مهندسی کامپیوتر نرم افزار می باشم. پیاده روی و کوهنوردی خیلی دوست دارم.