سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
Instagram
 
 
نویسنده : محسن اقبالی
تاریخ : دوشنبه 89/3/24
نظر

روزی زنی روستائی که هرگز حرف دلنشینی از همسرش نشنیده بود، بیمار شد.

شوهر او که راننده موتور سیکلت بود و از موتورش براى‌ ترابری کالا در شهر استفاده مى‌کرد، براى اولین بار همسرش را سوار موتورسیکلت خود کرد.

زن با احتیاط سوار موتور شد و از دست پاچگی و خجالت نمی دانست دست هایش را کجا بگذارد
که ناگهان شوهرش گفت: مرا بغل کن.
زن پرسید: چه کار کنم؟ و وقتی متوجه حرف شوهرش شد ناگهان صورتش سرخ شد.

با خجالت کمر شوهرش را بغل کرد و کم کم اشک صورتش را خیس نمود.
به نیمه راه رسیده بودند که زن از شوهرش خواست به خانه برگردند، شوهرش با تعجب پرسید: چرا؟ تقریبا به بیمارستان رسیده ایم.
زن جواب داد: دیگر لازم نیست، بهتر شدم. سرم درد نمی کند.
شوهر همسرش را به خانه رساند ولى هرگز متوجه نخواهد شد که گفتن همان جمله ى ساده ى "مرا بغل کن" چقدر احساس خوشبختى را در قلب همسرش باعث شده که در همین مسیر کوتاه، سردردش را خوب کرده است.
عشق چنان عظیم است که در تصور نمی گنجد.

فاصله ابراز عشق دور نیست. فقط از قلب تا زبان است و کافی است که حرف های دلتان را بیان کنید.


نویسنده : محسن اقبالی
تاریخ : چهارشنبه 89/3/12
نظر
گاهی مواقع دلایلی پیش می آید که زن ها ومردها از اینکه زن یا مرد آفریده شده اند و جنس مخالف نیستند بسیار خوشحال شده وبه خود افتخار می کنند.
 
** به مرد بودن خود افتخار کنید
01- همیشه از نام خانوادگی شما استفاده می‌شود.
02- مدت زمان مکالمه‌ی تلفنی شما حداکثر30 ثانیه است.
03- برای یک مسافرت یک هفته ای تنها یک ساک کوچک دستی نیاز دارید.
04- در تمام شیشه های مربا و ترشی را خودتان باز می‌کنید.
05- دوستان شما توجهی به کاهش یا افزایش وزن شما ندارند.
06- جنسیت شما در موقع مصاحبه‌ی استخدام مطرح نیست.
07- لازم نیست کیفی پر از لوازم بی استفاده را همه جا به دنبالتان بکشید.
08- ظرف مدت 10دقیقه می‌توانید حمام کنید و برای رفتن به مهمانی آماده شوید.
09- همکارانتان نمی‌توانند اشک شما را در بیاورند.
10- اگر در 34 سالگی هنوز مجردید، احدی به شما ایراد نمی‌گیرد.
11- رنگ اجزاء صورت شما در هر صورت طبیعی است.
12- با یک دسته گل می‌توانید بسیاری از مشکلات احتمالی را حل کنید.
13- وقتی مهمان به خانه‌ی شما می‌آید لازم نیست اتاق را مرتب کنید.
14- بدون هدیه می‌توانید به دیدن تمام اقوام و دوستانتان بروید.
15- می‌توانید آرزوی هر پست ومقامی را داشته باشید.
16- حداقل بیست راه برای بازکردن در هر بطری نوشابه‌ی داخلی یا خارجی بلد هستید.
17- ضرورتی ندارد روز تولد دوستانتان را به خاطر داشته باشید.
18- بالاخره روزی یک پیرمرد موفق خواهید شد... و اگر خوب فکر کنید می بینید که صدها دلیل محکم دیگر وجود دارد که شما به مرد بودن خود افتخار کنید
** به زن بودن خود افتخار کنید:
01-  نام هر گل و زیبایی در طبیعت است را روی شما می‌گذارند.
02- هنگامی که رنگ پریده یا بیمار هستید با کمی وسایل آرایش می‌توانید خود را زیباتر کنید و هیچ کس هم از شما ایرادنمی‌گیرد( کاری که بسیاری از آقایان مد روز یواشکی انجام می‌دهند).
03- تمام شاعران ایران زمین در وصف گل روی شما هزاران شعر گفته و خط و خال و چشم و ابروی شما را ستوده اند.
04- مجبور نیستید سر کار بروید و پول یک ماه کار و تلاشتان را برنج و گوشت و نخود و لوبیا بخرید.
05- به راحتی و با اعتماد به نفس هر وقت که لازم بود گریه می کنید و غم و غصه هایتان را در دل جمع نمی کنید تا سکته کنید.
06- عمرتان بسیار طولانی است.
07- آنقدر حرف برای گفتن دارید که هرگز کم نمی‌آورید.
08- همیشه یک عالمه دوست و رفیق ناب دارید و کمتر گرفتار رفیق ناباب می شوید.
09- هرگز در حمام خود را گربه شور نمی کنید.
10- بزرگ شده اید و کمتر برای طرفداری از تیم قرمز و آبی یا این حزب و آن حزب جلز و ولز کرده و کرکری می خوانید.
11- ریش و سبیل ندارید که موقع آب خوردن قبل از خودتان سبیلتان آب بنوشد.
12- عشق و هنر ابداع شماست.
13- همیشه جوان تر از سنتان هستید و هیچ کس نمی داند شما چند ساله اید.
14- از سن 9سالگی به بلوغ عقلی و جسمی می‌رسید و حالاحالاها باید بدوند تا به پای شما برسند!.
15- بهشت زیر پای شماست.
16- اگر موهایتان مرتب نبود یا وقت برای مرتب کردنشان نداشتید، با سرکردن یک روسری قضیه حل است.
17- همیشه در کیفتان آینه دارید و موقعی که در سلف سرویس دانشگاه قورمه سبزی می‌خورید یک دانه لوبیا لابه لای سبیلتان جا خوش نمی کند.
18- همیشه تمیز ونظیف و خوشبو هستید … و اگر خوب فکر کنید می بینید که صدها دلیل محکم دیگر وجود دارد که شما به زن بودن خود افتخار کنید

نویسنده : محسن اقبالی
تاریخ : شنبه 89/3/8
نظر
چه غروب دلتنگی ست!
چه غروبی....چه سکوتی.....چه تنهایی..!!
انگاری آسمان حرف می زند... خون گریه می کند!
قرمزی خونش با آبی آسمان در می آمیزد...!
.... نه آن قرمز می ماند و نه آن آبی .....!
تلألو نورش در آسمان می رقصد و رنگ می بازد و محو می شود...!
.... ای کاش می توانستیم به همین راحتی محو شویم ، غم را به همین راحتی بزداییم و به همین راحتی چرخ و فلک زندگی را بچرخانیم و به چالش هایش که می رسیم چرخ را سریعتر بچرخانیم و در شادی ها آرام آرام بگذریم اما....
انگاری چرخ ما خلاف این است چالش هایش طولانی و شادی هایش به سرعت بادی طوفانی می گذرد.
چه زیبا می شد اگر حرکت خورشید کنترلی می بود......دکمه ای را میزدی می ایستاد و با زدن دکمه ای دیگر دورش را سریع تر می کردی......به عقب می رفتی یا به چند سال جلوتر......
ای کاش می شد شادی را به توان n رساند...!
ای کاش می شد غم را delet کرد..!
ای کاش می شد از صبر فاکتور گرفت...!
ای کاش زندگی دنباله تصاعدی از شادی بود...!
ای کاش ناراحتی و مشکلات ابسیلون مقداری در زندگی وجود داشت....!
ای کاش............
ای کاش............
ای کاش............
چه خوب که حداقل این ای کاش ها هستند...!
چه خوب که حداقل این تخیل های زیبا وجود دارند...!
چه خوب که حداقل این حرف های زیبا در حد حرف هم شده وجود دارند...!
و در واقعیت فقط........
سکوت.............سکوت...........سکوت......!!!
 ..........هوا تاریک شده........انگاری خورشید هم سکوت کرده.....!
و چه دلی دارد این خورشید....!
ما فقط دلتنگی خود را می بینیم اما خورشید دلتنگی همه را..... آخرش هم کم می آورد یک شب کامل می رود برای استراحت...!!
و دنیا همچنان پا برجاست........هم برای خورشید.......هم برای ما...!
و دنیا نه به خورشید توجه دارد نه به ما...........او کار خودش را می کند و ما بازیچه ای بیش نیستیم......!!!!!!!!!


 
 
من در 17 مرداد 64 در شهر تفت یزد به دنیا آمده ام. از خانواده مذهبی و سنتی یزد و همواره به عکاسی علاقه زیادی دارم. طراحی گرافیک نیز کار می کنم. دارای مدرک تحصیلی کارشناسی ارشد مهندسی کامپیوتر نرم افزار می باشم. پیاده روی و کوهنوردی خیلی دوست دارم.